قسم دوم، تعدد زوجات هوسي است. مرد خيال ميكند زن دوم
يك لذت ديگري دارد. يك آدم هوسباز و عياشي است. زن اولي را گرفته است زن دومي را
ميگيرد؛ زن سوم ميگيرد و اگر بتواند؛ براي خودش حرمسراتهيه ميكند.چيزي كه بايد
اينجا عرض كنم اين است كه اگر ازدواج هوسي شد از جهت اخلاقي خطرناك است زيرا
متابعت كردن از غرايز، انسان را به وادي خطرناكي سوق ميدهد. همهي غرايز چنين
است. اما غريزهي جنسي يك خصوصيتي دارد هيچ يك از غرايز حُد يُقِف ندارد يعني به
جائي برسد كه سير شود؛ از قدرت سير شود؛ از رياست سير شود. اين چنين نيست. غريزهي
جنسي هم اگر متابعت شود از او سير نخواهد شد اگر كسي مسلط بر كرهي زمين هم بشود
باز دنبال اين است كه آيا ميتواند بر يك كرهي ديگر تسلط پيدا كند؟!
به قول امام صادق(ع) اگر كسي يك دريا طلا و يك نحر
نقره داشته باشد سير نميشود. و غريزهي جنسي يك خصوصيت ديگري هم دارد و باندازهاي
خطرناك است كه بعضي از خلفاي بنياميه و بنيعباس و بعضي از سلاطين ايران حرمسرا
داشتند. دنال زنههاي مردم بودند. يعني با فرضي كه صد زن با جمال و جوان را يكجا
جمع كرده بودند و در سال هم به همهي آنها نميرسيدند باز دنبال اين بودند كه يك
زن با جمال جوان ولو زن مردم را پيدا كنند و تصاحب كنند. روانشناسها اين را چنين
روحي ميگويند يعني هر چه به او بدهند سير نميشود مثل اينكه هر چه آب بخورند
سيراب نميشود. غريزهي جنسي هم گرسنگي جنسي پيدا ميكند و از كجا پيدا ميشود
روانشناسها ميگويند اگر چشمچران شد، اگر دنبال زنهاي مردم شد اگر خانمي
العياذبالله بد حجاب يا بيحجاب و چشمچران و بيعفت شد اين گرسنگي غريزهي جنسي
پيدا ميكند. با فرضي كه مرد زن جوان و زيبا دارد زن دوم دارد، سوم دارد باز هم
دست از چشمچرانياش برنميدارد و بالاخره سير نميشود و مثل هارونالرشيد حرمسرا
ميخواهد وقتي هم كه حرمسرا تهيه كرد بازهم سير نميشود. به زنها هم زنگ خطر بزنم
آن زنهائي كه بدحجاباند، چشمچرانند آن زنهائي كه چشمشان به غير از شوهر به
ديگري هم توجه دارد وضع اين زنها از نظر روانشناسي خطرناك است. خطرش هم بسيار
بزرگ است حتي روانشناسها ميگويند زن اگر اين حالت را پيدا كند يعني چنين روحي
پيدا كند تمايل دارد مواضع حساس خود را مثل بالاي آرنج دست، بالاي زانو، سينه و
امثال اينها را نشان نامحرم بدهد. لذا بعض از زنها بيادب پيراهن آستين كوتاه ميپوشند
براي اينكه بروند بازار و دست خود را به كاسب بنمايانند. بعض از زنهاي بيادب
وضعشان به اينجا ميرسد كه با چادر رنگي حتي دون جوراب سركوچه مينشينند. چادرشان
را هم عقب ميزند تا ساق پايش را نامحرم ببيند اين بيادبي از نظر روانشناسها ريشه
دراد و ريشهيآن گرسنگي غريزهي جنسي است. بعضي پيرمردها با فرضي كه از حيث غريزهي
جنسي ناتوانند اما چشمچرانند اگر كاسب باشد شايد در روز بيش از پنجاه چشمچراني
ميكند. و اين از نظر اسلام وضع خطرناكي است. از نظر روانشنسي هم وضع خطرناكي است.
يك جمله در پرانتز به خانمها بگويم بهطور مسلم در
جلسه ما نيستند اميدوارم كه در ميان آن زنهائي هم ككه صداي راديو را گوش ميدهند
نباشند و آن اينكه سركوچه نشستن زن، سر كوچه نشستن مرد غلط است. از زنا بدتر است
مخصوصاً اگر بدحجاب هم باشد. معلوم است وقتي دوتا زن سه تا زن سركوچه نشستند علاوه
بر اينكه نامحرم ميآيد و آنها را ميبيند و آنها مسبب گناهند و گناهش بزرگ است
بايد بدانند كه اين زن بيادب است، اين زن بيشخصيت است. اگر شخصيت داشت با چادر
رنگي، العياذبالله پاي برون جوراب سركوچه نمينشست. در خانه مينشست. اگر كار خانه
دارد خانهداري ميكردي، بچهداري ميكردي و اگر كار نداشت مطالعه ميكرد، نوار
ديني، نوار ذوقي، اجتماعي گوش ميداد و مسلم است كه اگر چند زن يكجا بنشينند بيغيبتشان
نيست و احتمالاً تهمت و چشمچراني هم در
كار خواهد بود. بنابراين آنچه در بعضي جاها رسم شده است كه زنها سركوچه مينشينند
بدانند اين ننگ اجتماعي است و دليل راين است كه او بيادب است؛ اين زن بيشخصيت
است؛ فاسق است و بداند با روش حضرت زهرا(س) سازگار نيست و اگر بگويد من مريد
زهرا(س) هستم قطعاً دروغ گفته است و حضرت زهرا(س) از اينگونه زنها بيزار است. پس
قسم دوم از تعدد زوجات، تعدد زوجات هوسي است. يعني از راه هوي و هوس زن دوم ميگيرد
و بعض اوقات هم خود را و ديگران را گوي ميزند. يك عنوان غلطي هم روي آن ميگذارد
ميخواهد ثواب كند زن دوم ميگيرد و بجاي اينكه ثواب ثواب كند چه مصيبتها بار ميآورد
براي خودش، براي زن دومش و زن اولش. براي اينكه به دروغ ميخواسته است ثواب كند
و اين ازدواج هوسي است يعني كسي كه زن دارد و احتياج به زن هم ندارد و زن دوم ميگيرد.
اين از نظر علماي علم اخلاق خيلي بد است بد بودنش از اين جهت است كه علماي علم
اخلاق يك جملهاي دارند كه همان روزهاي اول به شاگردنشان سفارش ميكنند.
«اياك ثم اياك ثم اياك و التواغل
في المشتهيات».
مواظب باش كه در مشتهيات نفس فرو نروي، مشتهيات
نفساني، يعني خواهشهاي دل، تو را مشغول نكند. مواظب باش پرخورنباشي؛ پرخواب نباشي؛
تنبل نباشي؛ پرحرف نباشي و بالاخره مواظب باش تعادل درغرائز جنسي را حفظ كني. لذا
از نظر اخلاق اينكار يعني ازدواج هوسي، ازدواج عياشي، ازدواج تحميلي، كاري است
غلط و با وفاداري با همسر اول سازگار نيست.
يك جملهاي از يكي
از علماي زرگ نقل ميكنند انسان تعجب ميكند راستي افرادي كه خود را ساخته
باشند به چه مقامهاي بلندي ميرسند چه حرفها و كارهاي بلندي دارند. يكي از مراجع
نجف كه در كربلا زندگي ميكرده مرحوم آقا سيد ابراهيم قزويني بوده سات. او در نزد
طلبهها خيلي مقام داشته است از نظر علمي بسيار بالا بوده و از نظر تقوي و اخلاق
داراي مقامي بلند و محبوبيت خاصي در ميان طلاب بوده است. دختر فتحعليشاه به نام
ضياء السلطنه ا ز شوهر طلاق گرفته بود امام دخت رجواني بوده و ديگر نخواسته ايران
بماند رفته مجاور كربلا شده و لذا بيسرپرست بوده است. كسي را به نزد مرحوم آقاسيد
ابراهيم قزويني فرستاد كه من دلم ميخواهد دست شما روي سرم باشد لذا تقاضا دارم
مرا به عقد خودت درآوري من در خانهي خود هستم و دست شما هم بالاي سر من باشد.
ايشان جواب دادند كه سلام به ضياءالسلطنه برسان و بگو كه من با شما تناسبي ندارم و
كفو همديگر نيستيم زيرا من پيرم و تو جوان؛ تو شاهزادهاي و من طلبه؛ تو متمولي و
من فقير. روز ديگر پيغام آمد كه آقا من افتخار ميكنم كه زن شما باشم؛ من افتخار
ميكنم دست شما بر سر من باشد و اسمش اين باشد كه من زن شما هستم وو از نظر مالي
من چيزي از شما نميخواهم بلكه خانهياول شما را هم اداره ميكنم. مرحوم
آقاسيدابراهيم ديدند اين خانم رها نميكند لذا آب پاك را روي دست الو ريختند،
گفتند سلام مرا به ضياءالسلطنه برسان و به ايشان بگو من زني دارم كه چهل سال است
با ققر من ساخته است با غربت من، مشقت من ساخته است بعد از چهل سال و اين زحمتهاي
خانم د رخانه، اين خانهداري، بچهداري، شوهرداري، آنهم در فقر و غربت، وفاداري
اقتضا نميكند كه هوو سر او بياورم و لذا راضي نيستم با تو ازدواج كنم.
اين مطلب ممكن است براي بعضي از آقايان سنگين باشد اما
عالي است مطلبي است رسا و من يك سفارش به آن كساني كه ميخواهند زن ديگري بگيرند
دارم كه راستي اگ رميخواهيد ثواب كنيد خرج همسر دوم را بده و يك دختر و پسر را به
هم برسان و مخارج اين خانواده را به عهده بگير اين از هر ثوابي بالاتر است.
امام موسيبنجعفر(ع) فرمودند اگر من بتوانم يك هفته
يك خانواده را اداره كنم براي من از هفتاد حج بالاتر است.